با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Eats

iːts iːts
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ate
  • شکل سوم:

    eaten
  • وجه وصفی حال:

    eating

معنی

  • plural
    (عامیانه) خوردنی‌ها، تنقلات، لب‌چره‌ها، قاقالیلی، خوراک، غذا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eats

  1. noun food
    Synonyms: chow, comestibles, eatables, fare, grub, meals, nosh, nourishment, nutriment, provisions, rations, snacks, sustenance, tidbits, victuals, vittles

ارجاع به لغت eats

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eats» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eats

لغات نزدیک eats

پیشنهاد بهبود معانی