امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vittles

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
(قدیمی) مواد غذایی، خواربار، خوردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The hawkers sold local vittles.
- فروشندگان دوره‌گرد مواد غذایی محلی را می‌فروختند.
- Fill your stomach full of the finest vittles available.
- معده‌ی خودت را با بهترین خوردنی‌های موجود پر کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vittles

  1. noun food
    Synonyms:
    chow comestibles eatables eats edibles fare foodstuff goodies groceries grub larder meal nourishment provender provisions refreshments snack viands victuals

ارجاع به لغت vittles

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vittles» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vittles

لغات نزدیک vittles

پیشنهاد بهبود معانی