خواربار، مواد غذایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My wife wrote a check to pay for groceries.
همسرم چکی را بهمنظورِ پرداخت هزینهی خواربار نوشت.
My first job was bagging groceries.
نخستین شغل من، بستهبندی مواد غذایی بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «groceries» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groceries