شکل جمع:
groceriesشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: grocery shop
شکل نوشتاری این لغت در آمریکایی: grocery store
قدیمی کسبوکار خواربارفروشی، بقالی، خُردهبارفروشی، سوپرمارکت
I need to make a trip to the grocery store this afternoon.
امروز بعدازظهر باید به خواربارفروشی بروم.
He forgot his wallet at the grocery.
کیف پولش را در سوپرمارکت جا گذاشت.
خواربار، مایحتاج، مواد غذایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She forgot to bring her groceries from the car.
او فراموش کرده بود که مواد غذایی خود را از ماشین بیاورد.
The groceries he purchased were all organic.
تمام خوارباری که خریده بود، ارگانیک بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grocery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grocery