فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grocery Store

ˈɡroʊsəri ˌstɔːr ˈɡrəʊsri ˌstɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

بقالی، مغازه، خواروبارفروشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

You should be able to get these ingredients at any grocery store.

این مواد اولیه را می‌توان از هر مغازه‌ای تهیه کرد.

She was carrying heavy bags back from the grocery store.

وقتی از مغازه برمی‌گشت، نایلن‌های سنگین در دست داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grocery store

  1. noun food store
    Synonyms:
    supermarket market convenience store corner store food mart bodega retail food store Mom and Pop store mom-and-pop store

ارجاع به لغت grocery store

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grocery store» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grocery-store

لغات نزدیک grocery store

پیشنهاد بهبود معانی