امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grocery Store

ˈɡroʊsəri ˌstɔːr ˈɡrəʊsri ˌstɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
بقالی، مغازه، خواروبارفروشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- You should be able to get these ingredients at any grocery store.
- این مواد اولیه را می‌توان از هر مغازه‌ای تهیه کرد.
- She was carrying heavy bags back from the grocery store.
- وقتی از مغازه برمی‌گشت، نایلن‌های سنگین در دست داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grocery store

  1. noun food store
    Synonyms:
    Mom and Pop store bodega convenience store corner store food mart food store market mom-and-pop store retail food store supermarket

ارجاع به لغت grocery store

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grocery store» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grocery-store

لغات نزدیک grocery store

پیشنهاد بهبود معانی