پیش، قبلاز، ماقبل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The event included a pre-dinner networking session.
رویداد شامل جلسهی آشنایی پیشاز شام هم بود.
She took a pre-exam practice test online.
او آزمون تمرینی قبلاز امتحان را بهصورت آنلاین داد.
جلویی، پیش، قدامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The doctor palpated swelling in the presternal region.
پزشک تورم را در ناحیهی پیشجناغی لمس کرد.
The premolars are located in front of the molars.
دندانهای پیشآسیاب در جلوی دندانهای آسیای بزرگ قرار دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pre-» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pre-