امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diet

ˈdaɪət ˈdaɪət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dieted
  • شکل سوم:

    dieted
  • سوم‌شخص مفرد:

    diets
  • وجه وصفی حال:

    dieting
  • شکل جمع:

    diets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
پرهیز، رژیم، برنامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His diet consisted of fruits and simple country dishes.
- رژیم او از میوه و غذاهای ساده‌ی روستایی تشکیل می‌شد.
- A diet rich in oil and meat will make a person fat.
- رژیم غذایی پر از چربی و گوشت آدم را چاق می‌کند.
- A horse's diet is different from a fish's.
- خوراک اسب با خوراک ماهی فرق دارد.
- to be on a diet
- رژیم داشتن، پرهیز داشتن
- a salt-free diet
- پرورد (رژیم غذایی) بی‌نمک
- You must stick to your diet.
- بایستی به رژیم غذایی خود پایبند باشی
- a steady diet of reading and writing
- برنامه‌ی مداوم خواندن و نوشتن
- We had that summer an unforgettable diet of classical music.
- در آن تابستان هر روز برنامه‌ی فراموش‌نشدنی موسیقی کلاسیک داشتیم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
شورا
verb - intransitive
رژیم گرفتن
- She dieted for a month and lost three kilograms.
- او یک ماه رژیم گرفت و سه کیلو لاغر شد.
- The doctor asked him to diet seriously.
- دکتر از او خواست که جدا رژیم بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diet

  1. noun abstinence from food
    Synonyms:
    dietary fast nutritional therapy regime regimen restriction starvation weight-reduction plan
    Antonyms:
    indulgence
  1. noun daily intake of food
    Synonyms:
    aliment bite comestibles commons daily bread edibles fare goodies grubbery menu nourishment nutriment nutrition provisions rations snack subsistence sustenance viands victuals
  1. verb abstain from food
    Synonyms:
    count calories eat sparingly fall off fast go without lose weight reduce skinny down slim slim down starve tighten belt watch weight
    Antonyms:
    gorge indulge

Collocations

  • go (or be) on a diet

    رژیم خوراکی گرفتن، پرورد گرفتن، پرهیز کردن

ارجاع به لغت diet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diet

لغات نزدیک diet

پیشنهاد بهبود معانی