آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ مرداد ۱۴۰۴

    Gorge

    ɡɔːrdʒ ɡɔːdʒ

    گذشته‌ی ساده:

    gorged

    شکل سوم:

    gorged

    سوم‌شخص مفرد:

    gorges

    وجه وصفی حال:

    gorging

    شکل جمع:

    gorges

    معنی gorge | جمله با gorge

    noun countable

    جغرافیا تنگه، تنگ (دره‌ای باریک و ژرف با دیواره‌های سنگی تقریباً قائم در کوهستان)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    I marveled at the sheer beauty of the gorge.

    از زیبایی بی‌نظیر تنگ شگفت‌زده شدم.

    The artist captured the beauty of the gorge.

    هنرمند زیبایی تنگ را به تصویر کشید.

    verb - intransitive verb - transitive

    با حرص خوردن، پرخوری کردن، تا خرخره خوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The hungry soldiers gorged themselves on the food.

    سربازان گرسنه با ولع غذاها را بلعیدند.

    He gorged on pizza and soda at the party.

    او در مهمانی پیتزا و نوشابه را تا خرخره خورد.

    noun countable

    گلو، حلق

    The piece of food got stuck in my gorge.

    لقمه‌ی غذا در گلویم گیر کرد.

    The doctor examined my gorge.

    دکتر حلق من را معاینه کرد.

    noun countable

    جانورشناسی چینه‌دان (باز شکاری)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    he hawk's gorge was filled.

    چینه‌دان باز پر شد.

    The hunter marveled at the size of the hawk's gorge.

    شکارچی از اندازه‌ی چینه‌دان باز شگفت‌زده شد.

    noun countable

    شکم

    She felt a sharp pain in her gorge after eating too quickly.

    او پس از خیلی سریع غذا خوردن، در شکمش درد شدیدی را احساس کرد.

    He filled his gorge with too much food.

    شکمش را با غذای زیاد پر کرد.

    noun countable uncountable

    پرخوری، افراط در خوردن

    His gorge was evident after indulging in a large meal at the buffet.

    پرخوری او پس از صرف یک وعده‌ی غذایی بزرگ در بوفه مشخص بود.

    The gorge made him ill.

    افراط در خوردن او را مریض کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gorge

    1. noun valley
      Synonyms:
      gap pass ravine canyon glen gulch chasm abyss arroyo cleft fissure clough crevasse clove flume
    1. verb eat voraciously
      Synonyms:
      eat swallow feed devour stuff cram gulp guzzle gobble wolf overeat glut satiate sate fill gormandize overindulge eat like a horse bolt jam pack congest cloy jade blimp out make a pig of hoover
      Antonyms:
      diet fast abstain

    سوال‌های رایج gorge

    گذشته‌ی ساده gorge چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده gorge در زبان انگلیسی gorged است.

    شکل سوم gorge چی میشه؟

    شکل سوم gorge در زبان انگلیسی gorged است.

    شکل جمع gorge چی میشه؟

    شکل جمع gorge در زبان انگلیسی gorges است.

    وجه وصفی حال gorge چی میشه؟

    وجه وصفی حال gorge در زبان انگلیسی gorging است.

    سوم‌شخص مفرد gorge چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد gorge در زبان انگلیسی gorges است.

    ارجاع به لغت gorge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gorge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gorge

    لغات نزدیک gorge

    • - gordon setter
    • - gore
    • - gorge
    • - gorgeous
    • - gorgerin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.