آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ دی ۱۴۰۳

    Clove

    kloʊv kləʊv

    معنی clove | جمله با clove

    noun countable

    غذا و آشپزی کودکانه (سیر) حبه

    clove, (سیر) حبه
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    This recipe takes four cloves of garlic.

    در این دستورالعمل از چهار حبه سیر استفاده می‌شود.

    I added three cloves of garlic to the soup.

    سه حبه سیر به سوپ اضافه کردم.

    noun countable uncountable

    غذا و آشپزی گیاه‌شناسی میخک، گل میخک، بوته‌ی میخک

    clove, میخک، گل میخک، بوته‌ی میخک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The aroma of the clove filled the room.

    عطر گل میخک اتاق را پر کرده بود.

    sweet spices such as ginger and clove

    ادویه‌های شیرین مانند زنجبیل و میخک

    verb - intransitive verb - transitive

    ادبی قدیمی شکل دوم و سوم فعل cleave

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clove

    1. verb separate or cut with a tool, such as a sharp instrument
      Synonyms:
      cut separated split divided severed sliced parted tore ripped broke chopped sheared carved hacked slit hewed rived whacked pierced dissevered
      Antonyms:
      united joined melded
    1. verb come or be in close contact with; stick or hold together and resist separation
      Synonyms:
      stuck adhered clung bonded cohered
    1. verb to split with a sharp instrument.
      Synonyms:
      tore
    1. noun moderate sized very symmetrical red-flowered evergreen widely cultivated in the tropics for its flower buds which are source of cloves
      Synonyms:
      clove tree Syzygium aromaticum Eugenia aromaticum Eugenia caryophyllatum
    1. noun one of the small bulblets that can be split off of the axis of a larger garlic bulb
      Synonyms:
      garlic clove

    سوال‌های رایج clove

    معنی clove به فارسی چی میشه؟

    "Clove" در زبان انگلیسی به معنای "میخک" است. میخک یک ادویه معطر است که از گل‌های خشک شده درخت میخک (Syzygium aromaticum) به دست می‌آید. این ادویه به دلیل عطر و طعم قوی‌اش در آشپزی و داروسازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. میخک به شکل دانه‌های کوچک و قهوه‌ای رنگ در بازار موجود است و همچنین می‌توان آن را به صورت پودر نیز تهیه کرد.

    تاریخچه و منشاء

    میخک از مناطق گرمسیری اندونزی و مالزی نشأت می‌گیرد. این ادویه از زمان‌های قدیم به عنوان یک ماده با ارزش در تجارت جهانی شناخته می‌شد و در قرون وسطی، به دلیل خواص دارویی و معطرش، بسیار مورد توجه قرار گرفت. بازرگانان پرتغالی و هلندی در قرن‌های 15 و 16 میلادی برای کنترل تجارت میخک به جزایر مولوک در اندونزی سفر کردند و این ادویه به یکی از کالاهای با ارزش در اروپا تبدیل شد.

    خواص دارویی

    میخک دارای خواص دارویی متعددی است. این ادویه حاوی ترکیبات آنتی‌اکسیدانی و ضد التهابی است. یکی از مهم‌ترین ترکیبات موجود در میخک، "اوجنول" (eugenol) است که به عنوان یک مسکن طبیعی و ضد باکتری شناخته می‌شود. میخک می‌تواند به تسکین درد دندان، کاهش التهاب و بهبود هضم غذا کمک کند. همچنین، از میخک در درمان مشکلات تنفسی و عفونت‌های قارچی نیز استفاده می‌شود.

    استفاده در آشپزی

    میخک به عنوان یک ادویه پرکاربرد در آشپزی شناخته می‌شود. این ادویه معمولاً در تهیه غذاهای گوشتی، سس‌ها و دسرها به کار می‌رود. میخک در تهیه چای و دمنوش‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. عطر و طعم قوی میخک می‌تواند به غذاها عمق و غنای بیشتری ببخشد.

    نکات جالب

    1. تاریخچه تجاری: میخک یکی از ادویه‌هایی بود که در گذشته باعث جنگ‌ها و رقابت‌های تجاری بزرگ میان کشورهای مختلف شد.

    2. درمان‌های سنتی: در طب سنتی، میخک به عنوان یک ماده مؤثر در درمان مشکلات گوارشی و مشکلات دندانی شناخته می‌شود.

    3. عطر و رایحه: میخک به عنوان یکی از مواد اولیه در تولید عطرها و خوشبوکننده‌ها استفاده می‌شود و رایحه‌اش به ایجاد حس آرامش و تمرکز کمک می‌کند.

    4. محصولات آرایشی: برخی از محصولات آرایشی و بهداشتی نیز حاوی میخک هستند، زیرا این ادویه به عنوان یک ماده ضدباکتری و ضدعفونی‌کننده شناخته می‌شود.

    5. کشت و برداشت: میخک به صورت گل‌های خشک شده برداشت می‌شود و برداشت آن نیاز به شرایط خاص آب و هوایی دارد.

    ارجاع به لغت clove

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «clove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clove

    لغات نزدیک clove

    • - clough
    • - clout
    • - clove
    • - clove gillyflower
    • - clove hitch
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.