فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bonded

American: ˈbɑːndəd British: ˈbɒndɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    bonds
  • وجه وصفی حال:

    bonding

معنی

  • adjective
    ضمانت‌شده، امانتی، تضمین‌دار، کفالت‌دار، تضمینی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bonded

  1. adjective guaranteed
    Synonyms: insured, certified, warranted, pledged, secured
    Antonyms: uncertain
  2. adjective shackled
    Synonyms: fettered, manacled, chained, bound, confined, restrained
    Antonyms: free, liberated

ارجاع به لغت bonded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bonded

لغات نزدیک bonded

پیشنهاد بهبود معانی