امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bonded

American: ˈbɑːndəd British: ˈbɒndɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    bonds
  • وجه وصفی حال:

    bonding

معنی

adjective
ضمانت‌شده، امانتی، تضمین‌دار، کفالت‌دار، تضمینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bonded

  1. adjective guaranteed
    Synonyms:
    insured certified warranted pledged secured
    Antonyms:
    uncertain
  1. adjective shackled
    Synonyms:
    fettered manacled chained bound confined restrained
    Antonyms:
    free liberated

ارجاع به لغت bonded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bonded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bonded

لغات نزدیک bonded

پیشنهاد بهبود معانی