آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ تیر ۱۴۰۴

    Broke

    broʊk brəʊk

    مصدر:

    break

    شکل سوم:

    broken

    سوم‌شخص مفرد:

    breaks

    وجه وصفی حال:

    breaking

    صفت تفضیلی:

    more broke

    صفت عالی:

    most broke

    معنی broke | جمله با broke

    گذشته‌ی ساده‌ی فعل Break

    She broke her leg while skiing.

    او موقع اسکی پایش را شکست.

    They broke the rules and were disqualified.

    آن‌ها قوانین را زیر پا گذاشتند و حذف شدند.

    adjective informal

    ورشکسته، بی‌پول، مفلس

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    They went broke trying to keep the restaurant open.

    آن‌ها در تلاش برای باز نگه داشتن رستوران ورشکسته شدند.

    After losing his job, he was completely broke within two months.

    بعداز اینکه کارش را از دست داد، ظرف دو ماه کاملاً بی‌پول شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I was eighteen and completely broke!

    هیجده‌ساله بودم و کاملاً مفلس (آس و پاس)!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد broke

    1. adjective without money
      Synonyms:
      poor needy strapped penniless flat broke in debt indebted destitute improverished tapped out dirt poor beggared ruined bankrupt insolvent cleaned out stone broke penurious bust in Chapter 11
      Antonyms:
      rich wealthy affluent solvent

    Idioms

    go broke

    (عامیانه) مفلس شدن، ورشکسته شدن

    go for broke

    (عامیانه) همه چیز را قمار کردن، همه چیز خود را به مخاطره انداختن

    همه‌ی انرژی یا امکانات خود را به کار گرفتن، به سیم آخر زدن

    سوال‌های رایج broke

    شکل سوم broke چی میشه؟

    شکل سوم broke در زبان انگلیسی broken است.

    وجه وصفی حال broke چی میشه؟

    وجه وصفی حال broke در زبان انگلیسی breaking است.

    سوم‌شخص مفرد broke چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد broke در زبان انگلیسی breaks است.

    صفت تفضیلی broke چی میشه؟

    صفت تفضیلی broke در زبان انگلیسی more broke است.

    صفت عالی broke چی میشه؟

    صفت عالی broke در زبان انگلیسی most broke است.

    ارجاع به لغت broke

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «broke» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broke

    لغات نزدیک broke

    • - broiler
    • - broiling
    • - broke
    • - broken
    • - broken home
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.