گذشتهی سادهی فعل Break
She broke her leg while skiing.
او موقع اسکی پایش را شکست.
They broke the rules and were disqualified.
آنها قوانین را زیر پا گذاشتند و حذف شدند.
ورشکسته، بیپول، مفلس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They went broke trying to keep the restaurant open.
آنها در تلاش برای باز نگه داشتن رستوران ورشکسته شدند.
After losing his job, he was completely broke within two months.
بعداز اینکه کارش را از دست داد، ظرف دو ماه کاملاً بیپول شد.
I was eighteen and completely broke!
هیجدهساله بودم و کاملاً مفلس (آس و پاس)!
(عامیانه) مفلس شدن، ورشکسته شدن
(عامیانه) همه چیز را قمار کردن، همه چیز خود را به مخاطره انداختن
همهی انرژی یا امکانات خود را به کار گرفتن، به سیم آخر زدن
شکل سوم broke در زبان انگلیسی broken است.
وجه وصفی حال broke در زبان انگلیسی breaking است.
سومشخص مفرد broke در زبان انگلیسی breaks است.
صفت تفضیلی broke در زبان انگلیسی more broke است.
صفت عالی broke در زبان انگلیسی most broke است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broke