با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Broiler

ˈbrɔɪlər ˈbrɔɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    broilers

معنی

noun B1
جوشاننده، پزنده، به‌هم زننده، جوجه یا پرنده کبابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broiler

  1. noun
    Synonyms: oven, electric broiler, roaster-oven, charcoal broiler, grill, barbecue, hibachi, griddle, portable oven, rotisserie, caille, caneton, faisan, oie, percolator, poulet, volaille

ارجاع به لغت broiler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broiler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broiler

لغات نزدیک broiler

پیشنهاد بهبود معانی