فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oven

ˈʌvn ˈʌvn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ovens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    تنور، اجاق، کوره، فر
    • - The oven is preheating to 350 degrees.
    • - فر از قبل با دمای ۳۵۰ درجه گرم می‌شود.
    • - Be careful when touching the hot oven rack.
    • - هنگام دست زدن به توری داغ فر مراقب باشید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oven

  1. noun kitchen stove
    Synonyms: kiln, kitchen range, microwave, microwave oven, range, roaster, stove, tandoor

ارجاع به لغت oven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oven

لغات نزدیک oven

پیشنهاد بهبود معانی