شکل جمع:
kilnsکوره، اجاق، آتشخانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The potter placed the clay in the kiln to be fired.
سفالگر خاک رس را در کوره قرار داد تا پخته شود.
a brick kiln
کورهی آجرپزی، کورهپزخانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kiln» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kiln