فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stove

stoʊv stəʊv

شکل جمع:

stoves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

بخاری، شومینه، گرمکن

The stove is heating up the room quickly.

بخاری به‌سرعت اتاق را گرم می‌کند.

She left the stove on all night.

او شومینه را تمام شب روشن گذاشت.

noun countable

انگلیسی آمریکایی اجاق‌گاز، گاز آشپزخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She cooked a delicious meal on the gas stove.

او غذایی خوشمزه روی اجاق‌گاز پخت.

The stove in the kitchen is old and needs to be replaced.

اجاق‌گاز آشپزخانه قدیمی است و نیاز به تعویض دارد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی گرم‌خانه (مخصوصاً برای کشت اگزوتیک‌های استوایی)

The stove in the botanical garden was filled with lush tropical plants.

گرم‌خانه در باغ گیاه پر از گیاهان سرسبز استوایی بود.

The horticulturist carefully tended to the exotic flowers in the stove.

باغبان بااحتیاط از گل‌های عجیب‌وغریب در گرم‌خانه مراقبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stove

  1. noun range; furnace
    Synonyms:
    heater oven cooker boiler microwave warmer electric stove kiln wood stove convection oven toaster oven

ارجاع به لغت stove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stove

لغات نزدیک stove

پیشنهاد بهبود معانی