امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heater

ˈhiːt̬ər ˈhiːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    heaters

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1
چراغ آشپزی، بخاری، دستگاه تولید گرما، متصدی گرم کردن، اجاقک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- This building is kept warm by two heaters.
- این ساختمان توسط دو گرمکن گرم نگه‌ داشته می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heater

  1. noun (baseball) a pitch thrown with maximum velocity
    Synonyms:
    radiator furnace fastball convector auto heater boiler oil heater etna warmer gas heater gat stove smoke electric heater oven pistol defroster hummer bullet preheater

لغات هم‌خانواده heater

  • verb - intransitive
    heat

ارجاع به لغت heater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heater

لغات نزدیک heater

پیشنهاد بهبود معانی