با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Radiator

ˈreɪdieɪt̬ər ˈreɪdieɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    radiators

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    رادیاتور، تشعشع‌کننده، شوفاژ، دماتاب، گرماتاب
    • - Be careful not to touch the hot radiator, as it can cause burns.
    • - مراقب باشید به رادیاتور داغ دست نزنید؛ زیرا باعث سوختگی می‌شود.
    • - We need to bleed the air out of the radiator to ensure proper heating.
    • - برای اطمینان از گرمایش مناسب، باید شوفاژ را هواگیری کنیم.
  • noun countable
    رادیاتور (خودرو)
    • - The car started smoking when the radiator hose burst.
    • - با ترکیدن شیلنگ رادیاتور، ماشین شروع‌به دود دادن کرد.
    • - The mechanic replaced the old radiator with a brand new one.
    • - مکانیک رادیاتور قدیمی را با رادیاتور جدید جابه‌جا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد radiator

  1. noun
    Synonyms: radiocarbon, radioiodine, radiothorium

ارجاع به لغت radiator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «radiator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/radiator

لغات نزدیک radiator

پیشنهاد بهبود معانی