شکل جمع:
radiatorsرادیاتور، تشعشعکننده، شوفاژ، دماتاب، گرماتاب
Be careful not to touch the hot radiator, as it can cause burns.
مراقب باشید به رادیاتور داغ دست نزنید؛ زیرا باعث سوختگی میشود.
We need to bleed the air out of the radiator to ensure proper heating.
برای اطمینان از گرمایش مناسب، باید شوفاژ را هواگیری کنیم.
رادیاتور (خودرو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car started smoking when the radiator hose burst.
با ترکیدن شیلنگ رادیاتور، ماشین شروعبه دود دادن کرد.
The mechanic replaced the old radiator with a brand new one.
مکانیک رادیاتور قدیمی را با رادیاتور جدید جابهجا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «radiator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/radiator