فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heating

ˈhiːtɪŋ ˈhiːtɪŋ

گذشته‌ی ساده:

heated

شکل سوم:

heated

سوم‌شخص مفرد:

heats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective uncountable A2

گرم‌کننده، گرم‌شونده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Hot water circulates through the heating system.

آب داغ میان سیستم گرم‌کننده گردش می‌کند.

The heating system has an automatic temperature control.

سیستم گرم‌کننده کنترل دمای خودکار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heating

  1. noun calefaction
    Synonyms:
    warming cooking baking roasting boiling broiling grilling steaming melting scalding
    Antonyms:
    cooling freezing refrigeration

لغات هم‌خانواده heating

  • verb - intransitive
    heat

ارجاع به لغت heating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heating

لغات نزدیک heating

پیشنهاد بهبود معانی