آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Warming

ˈwɔːrmɪŋ ˈwɔːmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

warmed

شکل سوم:

warmed

سوم‌شخص مفرد:

warms

معنی warming | جمله با warming

adjective B2

(نوعی غذا یا نوشیدنی گرم که باعث می‌شود احساس گرما ایجاد شود) گرم‌کننده، گرمابخش

I had a nice warming bowl of soup.

یه کاسه سوپ گرم‌کننده خوردم.

a warming cup of cocoa

یه فنجان شکلات گرمابخش

noun

گرمایش، گرم‌شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the warming of relations between Britain and Germany

گرم‌شدن روابط بریتانیا و آلمان

global warming

گرمایش جهانی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد warming

  1. verb heat up
    Synonyms:
    heating enlivening tendering closing keening
  1. noun the process of becoming warmer; a rising temperature
    Synonyms:
  1. noun warm weather following a freeze; snow and ice melt
    Synonyms:
    thaw thawing
  1. adjective producing the sensation of heat when applied to the body
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده warming

  • adjective
    warm, warming

سوال‌های رایج warming

گذشته‌ی ساده warming چی میشه؟

گذشته‌ی ساده warming در زبان انگلیسی warmed است.

شکل سوم warming چی میشه؟

شکل سوم warming در زبان انگلیسی warmed است.

سوم‌شخص مفرد warming چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد warming در زبان انگلیسی warms است.

ارجاع به لغت warming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warming

لغات نزدیک warming

پیشنهاد بهبود معانی