گذشتهی ساده:
warmedشکل سوم:
warmedسومشخص مفرد:
warms(نوعی غذا یا نوشیدنی گرم که باعث میشود احساس گرما ایجاد شود) گرمکننده، گرمابخش
I had a nice warming bowl of soup.
یه کاسه سوپ گرمکننده خوردم.
a warming cup of cocoa
یه فنجان شکلات گرمابخش
گرمایش، گرمشدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the warming of relations between Britain and Germany
گرمشدن روابط بریتانیا و آلمان
global warming
گرمایش جهانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «warming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warming