فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Steaming

ˈstiːmɪŋ ˈstiːmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

steamed

شکل سوم:

steamed

سوم‌شخص مفرد:

steams

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(به حدی داغ که از آن بخار بلند شود) بسیار داغ

a steaming cup of coffee

یک فنجان قهوه‌ی بسیار داغ

steaming water

آب بسیار داغ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We were served with steaming bowls of soup.

با کاسه‌های بسیار داغ از ما پذیرایی کردند.

adjective informal

بسیار عصبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Gary is still steaming about what happened to his son.

گری هنوز هم از اتفاقی که برای پسرش افتاد، بسیار عصبانی است.

He was said to be steaming about the vote.

گفته می‌شد که او درباره‌ی این رأی‌گیری بسیار عصبانی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I was steaming when I heard about their betrayal.

بسیار عصبانی شدم وقتی خبر خیانتشون رو شنیدم.

adjective informal

انگلیسی بریتانیایی بسیار مست، سیاه‌مست، مست‌مست

Some bloke came along who was steaming.

یه آدم اومد که مست‌مست بود.

I was steaming last night.

دیشب سیاه‌مست بودم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My dad was steaming. He wanted to kick me.

بابام خیلی مست بود. می‌خواست به من لگد بزنه.

noun uncountable

غذا و آشپزی بخارپز کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

Steaming is a good way to cook vegetables as it helps preserve their nutritional value.

بخارپز کردن روش خوبی برای پخت سبزیجات است زیرا به حفظ ارزش غذاییِ آن‌ها کمک می‌کند.

Steaming reduces vitamin C by 15%, and boiling reduces it by 25%.

بخارپز کردن میزان ویتامین C را تا ۱۵ درصد و آب‌پز کردن میزان آن را تا ۲۵ درصد کاهش می‌دهد.

noun slang uncountable informal

انگلیسی بریتانیایی (گونه‌ای از سرقت که در آن دسته‌ی زیادی از سارقان به‌سرعت و با خشونت وارد یک مکان عمومی به‌ویژه اتوبوس یا قطار و غیره می‌شوند و مردم آنجا را غافلگیر می‌کنند و می‌ترسانند و سپس از آن‌ها سرقت می‌کنند) سرقت دسته‌جمعی، دزدی دسته‌جمعی

Steaming is not restricted to tube trains.

سرقت دسته‌جمعی محدود به قطارهای پُرسرعت (=مترو) نیست.

Steaming is a crime.

دزدی دسته‌جمعی جرم است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد steaming

  1. adjective filled with steam or emitting moisture in the form of vapor or mist
    Synonyms:
    steamy boiling piping-hot piping just out of the oven
  1. verb to cook
    Synonyms:
    heating burning angering fuming foaming brewing seething raging exploding bristling
  1. verb to speed
    Synonyms:
    rushing hurrying sailing
  1. adverb (used of heat) extremely
    Synonyms:
    piping

لغات هم‌خانواده steaming

  • adverb
    steaming

ارجاع به لغت steaming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «steaming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/steaming

لغات نزدیک steaming

پیشنهاد بهبود معانی