گذشتهی ساده:
explodedشکل سوم:
explodedسومشخص مفرد:
explodesدر حال انفجار، روبهافزایش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the exploding population
جمعیت در حال انفجار
an exploding iron wire
سیم آهنی در حال انفجار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exploding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exploding