آخرین به‌روزرسانی:

Unexploded

ˌʌnɪkˈsploʊdɪd ˌʌnɪkˈspləʊdɪd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(بمب یا وسایل انفجاری دیگر) منفجرنشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

unexploded ammunition

مهمات منفجرنشده

an unexploded bomb

بمب منفجرنشده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unexploded

  1. adjective still capable of exploding or being fired
    Synonyms:
    undischarged

لغات هم‌خانواده unexploded

ارجاع به لغت unexploded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unexploded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unexploded

لغات نزدیک unexploded

پیشنهاد بهبود معانی