فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unexploded

ˌʌnɪkˈsploʊdɪd ˌʌnɪkˈspləʊdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (بمب یا وسایل انفجاری دیگر) منفجرنشده
    • - unexploded ammunition
    • - مهمات منفجرنشده
    • - an unexploded bomb
    • - بمب منفجرنشده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد unexploded

  1. adjective Still capable of exploding or being fired
    Synonyms: undischarged

لغات هم‌خانواده unexploded

ارجاع به لغت unexploded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unexploded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unexploded

لغات نزدیک unexploded

پیشنهاد بهبود معانی