امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Piping

ˈpaɪpɪŋ ˈpaɪpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    piped
  • شکل سوم:

    piped
  • سوم‌شخص مفرد:

    pipes

معنی

noun adjective
نیزنی، فلوت، لوله‌کشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piping

  1. noun A long tube made of metal or plastic that is used to carry water or oil or gas etc.
    Synonyms:
    pipe pipage
  1. adverb (used of heat) extremely
    Synonyms:
    steaming
  1. adjective Elevated in pitch
    Synonyms:
    high high-pitched piercing shrieky shrill shrilly treble acute

Idioms

  • piping hot

    خیلی داغ، خیلی تازه، از تنور درآمده

ارجاع به لغت piping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piping

لغات نزدیک piping

پیشنهاد بهبود معانی