فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Piping

ˈpaɪpɪŋ ˈpaɪpɪŋ

گذشته‌ی ساده:

piped

شکل سوم:

piped

سوم‌شخص مفرد:

pipes

معنی

noun adjective

نیزنی، فلوت، لوله‌کشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piping

  1. noun a long tube made of metal or plastic that is used to carry water or oil or gas etc.
    Synonyms:
    pipe pipage
  1. adverb (used of heat) extremely
    Synonyms:
    steaming
  1. adjective elevated in pitch
    Synonyms:
    high high-pitched shrill acute piercing treble shrieky shrilly

Idioms

piping hot

خیلی داغ، خیلی تازه، از تنور درآمده

ارجاع به لغت piping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/piping

لغات نزدیک piping

پیشنهاد بهبود معانی