تیز، جیغمانند، گوشخراش، بسیار زیر (صدا)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
a shrill whistle
سوت تیز
a bird with a shrill call
پرندهای با صدای گوشخراش
تند، تندوتیز، شدید (مخالفت و اعتراض و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her shrill criticism of his work was both unwarranted and unhelpful.
انتقاد تندوتیز او از کارش هم بیجا و هم بیفایده بود.
Their shrill argument caused their relationship to deteriorate further.
مشاجرهی شدید آنها باعث شد رابطهی آنها بیشازپیش بدتر شود.
جیغ زدن، جیغ کشیدن
The child began to shrill with excitement when he saw his favorite toy in the store window.
کودک با دیدن اسباببازی مورد علاقهاش در ویترین فروشگاه از هیجان شروع به جیغ زدن کرد.
The dog began to shrill when he saw a squirrel darting across the yard.
وقتی سگ دید سنجاب در حیاط چرخ میزند شروع به جیغ کشیدن کرد.
با جیغ گفتن، جیغ کشیدن و گفتن
The coach shrilled his instructions to the players.
مربی با جیغ دستورات خود را به بازیکنان گفت.
The child began to shrill his demands for a cookie.
کودک شروع به جیغ کشیدن و گفتن خواستههای خود برای کلوچه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shrill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shrill