Deafening

    ˈdefnɪŋ ˈdefnɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      deafened

    • شکل سوم:

      deafened

    • سوم‌شخص مفرد:

      deafens

    • صفت تفضیلی:

      more deafening

    • صفت عالی:

      most deafening

    معنی

    adjective
    کرکننده، گوش‌خراش، (صدا) بسیار بلند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد deafening

    1. adjective very loud
      Synonyms: at full volume, blaring, booming, ear-piercing, ear-popping, ear-splitting, noisy, ringing, roaring, rowdy, screaming, thunderous, turned up, vociferous

    ارجاع به لغت deafening

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deafening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deafening

    لغات نزدیک deafening

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند