به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deafen

ˈdefn ˈdefn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deafened
  • شکل سوم:

    deafened
  • سوم شخص مفرد:

    deafens
  • وجه وصفی حال:

    deafening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    کر کردن، کر شدن
    • - We are being deafened by the neighbor's radio.
    • - رادیوی همسایه گوش ما را کر می‌کند.
    • - a deafening noise
    • - صدای سرسام‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deafen

  1. verb make deaf
    Synonyms: stun, split the ears, cause deafness, induce deafness

ارجاع به لغت deafen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deafen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deafen

لغات نزدیک deafen

پیشنهاد بهبود معانی