Deafen

ˈdefn ˈdefn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deafened
  • شکل سوم:

    deafened
  • سوم‌شخص مفرد:

    deafens
  • وجه وصفی حال:

    deafening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
کر کردن، کر شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- We are being deafened by the neighbor's radio.
- رادیوی همسایه گوش ما را کر می‌کند.
- a deafening noise
- صدای سرسام‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deafen

  1. verb make deaf
    Synonyms: stun, split the ears, cause deafness, induce deafness

ارجاع به لغت deafen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deafen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deafen

لغات نزدیک deafen

پیشنهاد بهبود معانی