گذشتهی ساده:
deafenedشکل سوم:
deafenedسومشخص مفرد:
deafensوجه وصفی حال:
deafeningکر کردن، کر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We are being deafened by the neighbor's radio.
رادیوی همسایه گوش ما را کر میکند.
a deafening noise
صدای سرسامآور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deafen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deafen