گذشتهی ساده:
mortifiedشکل سوم:
mortifiedسومشخص مفرد:
mortifiesوجه وصفی حال:
mortifyingخجالتزده کردن، شرمنده کردن، سرافکنده کردن، شرمسار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His rude comment mortified everyone at the dinner table.
حرف بیادبانهی او، همه را در میز شام خجالتزده کرد.
She was mortified at having forgotten her lines in front of the audience.
وقتی متنش را جلوی تماشاگران فراموش کرد، سرافکنده شد.
To achieve the pious ends of life, one must mortify the flesh.
برای دستیابی به هدفهای پارسامنشانهی زندگی، انسان باید نفس خود را خوار نگهدارد.
I was mortified that they thrashed my guest.
از این که مهمانم را کتک زدند بسیار شرمنده شدم.
گذشتهی ساده mortify در زبان انگلیسی mortified است.
شکل سوم mortify در زبان انگلیسی mortified است.
سومشخص مفرد mortify در زبان انگلیسی mortifies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mortify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mortify