آخرین به‌روزرسانی:

Mortifying

ˈmɔːrt̬əfaɪɪŋ ˈmɔːtɪfaɪɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(بسیار) شرم‌آور، خجالت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The mortifying truth was finally revealed.

حقیقت شرم‌آور سرانجام آشکار شد.

Her mortifying mistake left everyone speechless.

اشتباه خجالت‌آور او همه راساکت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mortifying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mortifying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mortifying

لغات نزدیک mortifying

پیشنهاد بهبود معانی