گذشتهی ساده:
disappointedشکل سوم:
disappointedسومشخص مفرد:
disappointsوجه وصفی حال:
disappointingمأیوس کردن، ناکام کردن، محروم کردن، ناامید کردن، دلسرد و سرخورده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
What disappointing news!
چه خبر مأیوسکنندهای!
Floods disappointed the farmer's best hopes.
سیل بزرگترین آرزوی کشاورزان را با شکست مواجه کرد.
Ali's failure at the college entrance examination disappointed him very much.
شکست علی در آزمون ورودی دانشگاه او را بسیار سرخورده کرد.
I was disappointed in him.
از او ناامید شدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disappoint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disappoint