آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Chagrin

ʃəˈɡrɪn ˈʃæɡrɪn

معنی chagrin | جمله با chagrin

noun adverb

سر افکندگی، آزردگی خاطر، دلخوری، احساس شرم و دلزدگی (به‌خاطر شکست یا نومیدی یا نارو خوردن)، حسرت، تنگدلی

Ahmad discovered to his great chagrin that he had failed the examination.

احمد با کمال سرافکندگی دریافت که در امتحان رد شده است.

Ali was particularly chagrined at their refusal to come.

علی به‌خصوص از این دلخور بود که آن‌ها از آمدن خودداری کرده بودند.

noun verb - transitive

سرافکنده کردن، تنگدل شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chagrin

ارجاع به لغت chagrin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chagrin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chagrin

لغات نزدیک chagrin

پیشنهاد بهبود معانی