فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gladness

ˈɡlædnəs ˈɡlædnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

خوشحالی، خوشی، شادی‌، سرخوشی، مسرت، شادمانی، سُرور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Their hearts were filled with joy and gladness.

قلبشان از شادی و شادمانی لبریز بود.

A small surge of gladness rises in my chest.

موجی از شادمانی در سینه‌ام موج می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gladness

  1. noun happiness
    Synonyms:
    joy pleasure delight cheer cheerfulness gaiety mirth glee jollity felicity high spirits blitheness animation joyousness
    Antonyms:
    unhappiness sorrow woe

لغات هم‌خانواده gladness

  • noun
    gladness

ارجاع به لغت gladness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gladness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gladness

لغات نزدیک gladness

پیشنهاد بهبود معانی