امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Jollity

    ˈdʒɒlɪti ˈdʒɒlɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    خوشی، عیشی، کیف، عیاشی، زیور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد jollity

    1. noun a state of joyful exuberance
      Synonyms:
      mirth merriment glee gaiety jolliness hilarity lightheartedness joviality gleefulness mirthfulness jocularity jocundity blitheness merriness jocosity blithesomeness jocoseness
    1. noun joyful, exuberant activity
      Synonyms:
      fun amusement mirth cheer glee jolliness festivity merrymaking revelry gaiety frolic vivacity hilarity joviality sport conviviality festival festiveness revel jocundity merriment whoopee

    ارجاع به لغت jollity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jollity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jollity

    لغات نزدیک jollity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی