Gaiety

    ˈɡeɪəti ˈɡeɪəti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      gaieties

    توضیحات

    همچنین می‌توان از gayety به‌ جای gaiety استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    سبک روحی، شادی، شادمانی، بشاشت، خوشدلی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - the gaiety of the wedding ceremony
    - سرور مراسم عروسی
    - the gaiety of the general's uniform
    - زرق‌و‌برق اونیفورم آن ژنرال
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gaiety

    1. noun happiness, celebration
      Synonyms:
      fun cheer gladness mirth merriment elation jollity glee joyousness exhilaration festivity conviviality hilarity revelry animation liveliness vivacity frolic joviality high spirits good humor geniality pleasantness brightness color celebration radiance sparkle reveling entertainment sport lightheartedness effervescence blitheness brilliance colorfulness glitter grins joie de vivre merrymaking revel shindig showiness sprightliness whoopee wingding
      Antonyms:
      sadness unhappiness solemnity

    ارجاع به لغت gaiety

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gaiety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaiety

    لغات نزدیک gaiety

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه