گذشتهی ساده:
chainedشکل سوم:
chainedسومشخص مفرد:
chainsوجه وصفی حال:
chainingشکل جمع:
chainsزنجیر، کند و زنجیز، غل و زنجیر، حلقه، (مجازاً) رشته، سلسله، یک سلسه چیزهای وابسته به هم، زنجیره
Her necklace was a golden chain with a cross hanging from it.
گردنبند او زنجیری طلایی بود که صلیبی از آن آویخته بود.
a chain of events
زنجیرهای از رویدادها، یک سلسله حوادث
We have nothing to lose but our chains.
چیزی که نداریم از دست بدهیم مگر غل و زنجیرهایمان.
a mountain chain
کوه زنجیر، سلسلهی جبال
The criminals were in chains.
جنایتکاران در کند و زنجیر بودند.
open chain
باز زنجیره، زنجیرهی باز
شماری فروشگاه یا رستوران و غیره که متعلق به شرکت واحدی باشند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
chain stores
فروشگاههای زنجیری (یا زنجیرهای)
در قید و بند قرار دادن، دست و پا بسته کردن، محدود کردن، مقید کردن
chains of love
قیود عشق
زنجیرکردن، برای محکم کردن، وصل کردن یا بستن با زنجیر
The prisoners were chained to the wall.
زندانیان به دیوار زنجیر شده بودند.
a chained dog
سگ زنجیری (یا زنجیرشده)
(مکانیک) دندهی زنجیری، چرخ و زنجیر
(مکانیک) ساز و کار زنجیری
زنجیرهی فرماندهی، سلسله مراتب
a chain is as strong as its weakest link
استحکام زنجیر بستگی به استحکام ضعیفترین بند آن دارد، نکات ضعف هر چیز نشانگر میزان قدرت آن هستند
استحکام هر زنجیر به اندازهی استحکام سستترین حلقهی آن است.
گذشتهی ساده chain در زبان انگلیسی chained است.
شکل سوم chain در زبان انگلیسی chained است.
شکل جمع chain در زبان انگلیسی chains است.
وجه وصفی حال chain در زبان انگلیسی chaining است.
سومشخص مفرد chain در زبان انگلیسی chains است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chain