آخرین به‌روزرسانی:

Chain

tʃeɪn tʃeɪn

گذشته‌ی ساده:

chained

شکل سوم:

chained

سوم‌شخص مفرد:

chains

وجه وصفی حال:

chaining

شکل جمع:

chains

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2

زنجیر، کند و زنجیز، غل و زنجیر، حلقه، (مجازاً) رشته، سلسله، یک سلسه چیزهای وابسته به هم، زنجیره

Her necklace was a golden chain with a cross hanging from it.

گردنبند او زنجیری طلایی بود که صلیبی از آن آویخته بود.

a chain of events

زنجیره‌ای از رویدادها، یک سلسله حوادث

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We have nothing to lose but our chains.

چیزی که نداریم از دست بدهیم مگر غل و زنجیرهایمان.

a mountain chain

کوه زنجیر، سلسله‌ی جبال

The criminals were in chains.

جنایتکاران در کند و زنجیر بودند.

open chain

باز زنجیره، زنجیره‌ی باز

noun

شماری فروشگاه یا رستوران و غیره که متعلق به شرکت واحدی باشند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

chain stores

فروشگاه‌های زنجیری (یا زنجیره‌ای)

noun

شیمی روش اتصال اتم ها در مولکول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
verb - transitive

در قید و بند قرار دادن، دست و پا بسته کردن، محدود کردن، مقید کردن

chains of love

قیود عشق

verb - transitive

زنجیرکردن، برای محکم کردن، وصل کردن یا بستن با زنجیر

The prisoners were chained to the wall.

زندانیان به دیوار زنجیر شده بودند.

a chained dog

سگ زنجیری (یا زنجیرشده)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chain

  1. noun succession, series
    Synonyms:
    series sequence succession order group set row progression string train continuity alternation concatenation consecution conglomerate catena syndicate trust
  1. noun connected metal links; jewelry made of such links
    Synonyms:
    connection link bond coupling cable bracelet fetter shackle manacle iron pendant locket lavaliere clinker trammel
  1. verb manacle in metal
    Synonyms:
    tie up attach connect hold bind restrain confine handcuff shackle fetter tether enslave moor trammel

Collocations

chain gear

(مکانیک) دنده‌ی زنجیری، چرخ و زنجیر

chain gearing

(مکانیک) ساز و کار زنجیری

chain of command

زنجیره‌ی فرمانده‌ی، سلسله مراتب

Idioms

a chain is as strong as its weakest link

استحکام زنجیر بستگی به استحکام ضعیف‌ترین بند آن دارد، نکات ضعف هر چیز نشانگر میزان قدرت آن هستند

استحکام هر زنجیر به اندازه‌ی استحکام سست‌ترین حلقه‌ی آن است.

سوال‌های رایج chain

گذشته‌ی ساده chain چی میشه؟

گذشته‌ی ساده chain در زبان انگلیسی chained است.

شکل سوم chain چی میشه؟

شکل سوم chain در زبان انگلیسی chained است.

شکل جمع chain چی میشه؟

شکل جمع chain در زبان انگلیسی chains است.

وجه وصفی حال chain چی میشه؟

وجه وصفی حال chain در زبان انگلیسی chaining است.

سوم‌شخص مفرد chain چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد chain در زبان انگلیسی chains است.

ارجاع به لغت chain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chain

لغات نزدیک chain

پیشنهاد بهبود معانی