گذشتهی ساده:
enslavedشکل سوم:
enslavedسومشخص مفرد:
enslavesوجه وصفی حال:
enslavingبنده کردن، غلام کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They enslaved artisans and sent them to Mongolia.
آنان صنعتگران را به بردگی درمیآوردند و به مغولستان میفرستادند.
Her beauty enslaved many young men.
زیبایی او جوانان بسیاری را اسیر کرد.
workers who were enslaved by poverty and ignorance
کارگرانی که در بند فقر و جهالت بودند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enslave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enslave