آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Enchain

ɪnˈt͡ʃeɪn ɪnˈt͡ʃeɪn

معنی enchain | جمله با enchain

verb - transitive

زنجیر کردن، در زنجیر نهادن، محکم نگاه داشتن، مقیدساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

people enchained by ignorance and superstition

مردمی که در زنجیر جهل و خرافات‌اند

The speaker was hoping to enchain the attention of the audience.

سخنران امیدوار بود که توجه شنودگان را جلب کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enchain

  1. verb to confine
  1. verb to attract

ارجاع به لغت enchain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enchain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enchain

لغات نزدیک enchain

پیشنهاد بهبود معانی