گذشتهی ساده:
attractedشکل سوم:
attractedسومشخص مفرد:
attractsوجه وصفی حال:
attractingجلب کردن، جذب کردن، مجذوب ساختن، شیفتن، به خود کشیدن، گرایش داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is attracted by money.
او به پول گرایش دارد.
A magnet attracts iron.
آهنربا آهن را جذب میکند.
Sherry's smile attracted Manoochehr.
لبخند شری منوچهر را مجذوب کرد.
Light attracts moths.
نور پروانه را به سوی خود میکشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «attract» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attract