Endear

ɪnˈdɪr ɪnˈdɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    endeared
  • شکل سوم:

    endeared
  • سوم‌شخص مفرد:

    endears
  • وجه وصفی حال:

    endearing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
گران کردن، عزیز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to endear oneself by acts of generosity
- با کارهای سخاوت‌آمیز خود را عزیز کردن
- Mansureh tried to endear herself to her mother-in-law.
- منصوره کوشید خود را پیش مادرشوهرش عزیز کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endear

  1. verb attract attention
    Synonyms: attach, bind, captivate, charm, cherish, engage, prize, treasure, value, win
    Antonyms: disenchant, repulse

ارجاع به لغت endear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endear

لغات نزدیک endear

پیشنهاد بهبود معانی