با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Endearment

ɪnˈdɪrmənt ɪnˈdɪəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    endearments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    عزیز کردن، گرامی کردن
    • - He hugged me and whispered endearments.
    • - او مرا در آغوش کشید و سخنان مهرآمیزی را نجوا کرد.
    • - terms of endearment
    • - کلمات حاکی از محبت (یا عشق)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد endearment

  1. noun attachment
    Synonyms: fondness, love, affection

ارجاع به لغت endearment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endearment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endearment

لغات نزدیک endearment

پیشنهاد بهبود معانی