آخرین به‌روزرسانی:

Endearment

ɪnˈdɪrmənt ɪnˈdɪəmənt

شکل جمع:

endearments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

عزیز کردن، گرامی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He hugged me and whispered endearments.

او مرا در آغوش کشید و سخنان مهرآمیزی را نجوا کرد.

terms of endearment

کلمات حاکی از محبت (یا عشق)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد endearment

  1. noun attachment
    Synonyms:
    love affection fondness

ارجاع به لغت endearment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endearment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endearment

لغات نزدیک endearment

پیشنهاد بهبود معانی