انگلیسی بریتانیایی قدیمی کشتن، از پا درآوردن (با خشونت)
The warrior slayed his enemies in battle.
جنگجو، دشمنانش را در میدان نبرد از پای درآورد.
Legends tell of heroes who slay monsters to protect their people.
افسانهها از قهرمانانی میگویند که برای محافظت از مردمشان هیولاها را میکشند.
Either die or slay.
یا بمیر یا بمیران.
انگلیسی آمریکایی به قتل رساندن، کشتن (بهویژه در گزارشهای خبری)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sohrab was slain by his own father, Rustam.
سهراب به دست پدرش رستم کشته شد.
The victim had been slain with a sharp object.
قربانی با جسمی تیز به قتل رسیده بود.
مجذوب کردن، حیرتزده کردن
The comedian's routine slew the audience, leaving everyone in stitches.
کمدین با اجرای خود تماشاگران را حیرتزده کرد و همه را به خنده انداخت.
He slays the girls with his soft songs.
با آوازهای ملایم خود دخترها را میکشد.
I am slain by her black eyes.
کشتهی چشمان سیاه او هستم.
ناراحت کردن، مأیوس کردن، دل شکستن، پشیمان کردن
It slayed me when I found out he had been lying the whole time.
وقتی فهمیدم تمام این مدت داشته دروغ میگفته، واقعاً دلم شکست.
The memory of that day still slays me.
خاطرهی اون روز هنوز منو ناراحت میکند.
عالی بودن، ترکوندن، حسابی درخشیدن، فوقالعاده بودن
The whole team slayed on the project.
کل تیم توی پروژه حسابی درخشید.
Girl, you slayed that outfit!
دختر، با اون لباس ترکوندی!
چیز عالی، فوقالعاده، خیلیخوب، خفن
Her outfit today is a slay from head to toe.
لباس امروزش از سر تا پا فوقالعاده بود.
That look is such a slay.
اون استایل واقعاً عالیه!
باحال، خفن، عالی، شاهکار، محشر، فوقالعاده
Your new shoes are slay!
کفشای جدیدت خیلی خفنن!
This makeup is full slay.
این آرایش خیلی محشره!
دمت گرم، عالیه، مرسی، ممنون، خوبه
"The concert tickets are secured." "Slay!"
"بلیطهای کنسرت جور شد." "عالی!"
"Here's the report you asked for." "Slay."
"بفرمایید این هم گزارشی که خواسته بودید." "ممنون!"
گذشتهی ساده slay در زبان انگلیسی slew است.
شکل سوم slay در زبان انگلیسی slain است.
وجه وصفی حال slay در زبان انگلیسی slaying است.
سومشخص مفرد slay در زبان انگلیسی slays است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slay