امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bump Off

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
(عامیانه) کشتن، سر به نیست کردن، کلک کسی را کندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bump off

  1. verb intentionally murder someone
    Synonyms:
    kill murder do in off eliminate dispatch wipe out take out hit waste remove knock off rub out do away with polish off wax dispose of ice whack dust grease chill snuff snuff out blot out zap deep-six blow away stretch out

ارجاع به لغت bump off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bump off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bump-off

لغات نزدیک bump off

پیشنهاد بهبود معانی