آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Do Away With

معنی do away with | جمله با do away with

phrasal verb C1

کشتن، کار کسی را یک‌سره کردن

She tried to do away with herself.

او تلاش کرد خودش را بکشد.

She didn't have the courage to do away with him.

جرات کشتن او را ندارد.

phrasal verb

از بین بردن، از میان برداشتن، کنار گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

These ridiculous rules should have been done away with years ago.

این قوانین مسخره باید سال‌ها پیش از میان برداشته می‌شدند.

Computerization has enabled us to do away with a lot of paperwork.

کامپیوتری شدن به ما این امکان را داد که کاغذبازی اداری را از بین ببریم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد do away with

ارجاع به لغت do away with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «do away with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/do-away-with

لغات نزدیک do away with

پیشنهاد بهبود معانی