گذشتهی ساده:
eliminatedشکل سوم:
eliminatedسومشخص مفرد:
eliminatesوجه وصفی حال:
eliminatingحذف کردن، محو کردن، (از معادله) بیرون کردن، رفع کردن، برطرف کردن،(مسابقه) با شکست دادن حذف کردن، زدودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Some of the names were secretly eliminated from the list.
برخی از اسامی را بهطور پنهانی از فهرست حذف کرده بودند.
Stalin eliminated his rivals one by one.
استالین رقیبان خود را یکی پس از دیگری نابود کرد.
in order to eliminate the possibility of error
برای از میان بردن امکان لغزش
to eliminate distracting noise
صدای مزاحم را از بین بردن
All our wrestlers were eliminated in the third round.
همهی کشتیگیران ما در دور سوم (مسابقات) حذف شدند.
to eliminate indeterminacy
رفع ابهام کردن
(زیست شناسی) مواد زاید و فضولات و سموم و غیره را از بدن دفع کردن، برون ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The kidneys eliminate urea.
کلیهها اوره دفع میکند.
The body naturally eliminates waste products.
بدن به طور طبیعی مواد زائد را دفع میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eliminate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eliminate