گذشتهی ساده:
oustedشکل سوم:
oustedسومشخص مفرد:
oustsوجه وصفی حال:
oustingبرکنار کردن، دورکردن، اخراج کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His political rivals ousted him from office.
رقبای سیاسی او را از کار برکنار کردند.
They are trying to oust the prime minister.
آنها میکوشند که نخستوزیر را اخراج کنند.
We should not let quantity oust quality.
نباید بگذاریم کمیت جای کیفیت را بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oust