با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sack

sæk sæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sacked
  • شکل سوم:

    sacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    sacks
  • وجه وصفی حال:

    sacking
  • شکل جمع:

    sacks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
کیسه، گونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a sack of potatoes
- یک کیسه سیب‌زمینی
- a sack of rice
- یک گونی برنج
- He went out of the store with two sacks full of fruits.
- با دو پاکت پر از میوه از فروشگاه خارج شد.
- paper sack
- پاکت کاغذی
noun countable
پیراهن گشاد و کوتاه
noun uncountable
اخراج، عزل، برکناری
noun countable
تخت
noun uncountable
یغما، غارتگری
- the sack of Nayshabur by the Mongols
- غارت نیشابور توسط مغولان
noun uncountable
شراب سفید پر‌الکل و تلخ
verb - transitive
در کیسه ریختن
- Potatoes are sacked right on the farm.
- سیب‌زمینی‌ها را در مزرعه داخل کیسه می‌ریزند.
verb - transitive
به یغما بردن، غارت کردن
- He commanded his men to sack the city.
- به لشکریان خود فرمان داد که شهر را غارت کنند.
verb - transitive
اخراج کردن
- Two of my coworkers were sacked.
- دو تا از همکاران مرا اخراج کردند.
- to give somebody the sack
- کسی را از شغل خود اخراج کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sack

  1. verb remove from position of responsibility
    Synonyms: ax, bounce, can, cashier, discharge, dismiss, drop, expel, fire, give a pink slip, give marching orders, give the boot, kick out, send packing, ship, terminate
    Antonyms: employ, hire
  2. verb raid, plunder
    Synonyms: demolish, depredate, desecrate, desolate, despoil, destroy, devastate, devour, fleece, gut, lay waste, loot, maraud, pillage, ravage, rifle, rob, ruin, spoil, spoliate, strip, waste
    Antonyms: guard, protect, save

Phrasal verbs

  • sack out (or in)

    (آمریکا - عامیانه) به رختخواب رفتن، به بستر رفتن

Idioms

  • get the sack

    (عامیانه) اخراج شدن، (از خدمت) منفصل شدن

  • hit the sack

    خوابیدن، کپه‌ی مرگ گذاشتن، کپیدن، به رختخواب رفتن، به بستر رفتن

ارجاع به لغت sack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sack

لغات نزدیک sack

پیشنهاد بهبود معانی