با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ravage

ˈrævɪdʒ ˈrævɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    غارت، یغما، تاخت و تاز، ویرانی، ستمگری، ویران کردن، غارت کردن، تاخت و تاز کردن، بلا زده کردن
    • - The house was saved from ravage by fire.
    • - خانه را از نابودی توسط حریق نجات دادند.
    • - They completed their victory with ravage.
    • - پیروزی خود را با ویرانگری کامل کردند.
    • - the ravages of time
    • - ویرانگری‌های زمانه
    • - The occupying forces ravaged cities.
    • - اشغالگران شهرها را چاپیدند و ویران کردند.
    • - Fire has ravaged this forest.
    • - آتش این جنگل را ویران کرده است.
    • - a face ravaged by smallpox
    • - چهره‌ای که آبله آن را خراب کرده است
    • - farmers whom disease and poverty had ravaged completely
    • - روستایی‌‌هایی که بیماری و فقر آنان را کاملاً به حال زار درآورده بود
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ravage

  1. verb destroy, ransack
    Synonyms: annihilate, break up, capture, consume, cream, crush, damage, demolish, desecrate, desolate, despoil, devastate, dismantle, disorganize, disrupt, exterminate, extinguish, forage, foray, gut, harry, impair, lay waste, leave in ruins, loot, overrun, overthrow, overwhelm, pillage, pirate, plunder, prey, prostrate, pull down, raid, rape, raze, rob, ruin, sack, seize, shatter, sink, smash, spoil, spoliate, stamp out, strip, sweep away, total, trample, trash, waste, wreak havoc, wreck, wrest
    Antonyms: aid, assist, help, protect

ارجاع به لغت ravage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ravage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ravage

لغات نزدیک ravage

پیشنهاد بهبود معانی