غارت، یغما، تاخت و تاز، ویرانی، ستمگری، ویران کردن، غارت کردن، تاخت و تاز کردن، بلا زده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The house was saved from ravage by fire.
خانه را از نابودی توسط حریق نجات دادند.
They completed their victory with ravage.
پیروزی خود را با ویرانگری کامل کردند.
the ravages of time
ویرانگریهای زمانه
The occupying forces ravaged cities.
اشغالگران شهرها را چاپیدند و ویران کردند.
Fire has ravaged this forest.
آتش این جنگل را ویران کرده است.
a face ravaged by smallpox
چهرهای که آبله آن را خراب کرده است
farmers whom disease and poverty had ravaged completely
روستاییهایی که بیماری و فقر آنان را کاملاً به حال زار درآورده بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ravage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ravage