با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Forage

ˈfɑː- / / ˈfɔː- ˈfɒrɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    foraged
  • شکل سوم:

    foraged
  • سوم شخص مفرد:

    forages
  • وجه وصفی حال:

    foraging
  • شکل جمع:

    forages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive adverb
    علوفه، علف، تلاش و جست‌وجو برای علف، غارت کردن، پی علف گشتن، کاوش کردن
    • - Clover is a forage crop.
    • - شبدر خوراک دام است.
    • - They came back from their forage empty handed.
    • - آن‌ها از جست‌وجو برای آذوقه دست خالی برگشتند.
    • - The troops foraged through the villages.
    • - سربازان از دهات خوراک به غارت بردند.
    • - He went foraging in the basement for old photographs.
    • - او به زیرزمین رفت و به جست‌وجوی عکس‌های قدیمی پرداخت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد forage

  1. verb search madly for
    Synonyms: beat, cast about, comb, explore, fine-tooth-comb, grub, hunt, pilfer, plunder, raid, rake, ransack, ravage, rummage, scour, scrounge, seek

ارجاع به لغت forage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forage

لغات نزدیک forage

پیشنهاد بهبود معانی