گذشتهی ساده:
scouredشکل سوم:
scouredسومشخص مفرد:
scoursوجه وصفی حال:
scouringشکل جمع:
scoursپاک کردن، شستن، صابون زدن، صیقلی کردن، تطهیر کردن، پرداخت کردن، زدودن، تکاپوکردن، جستوجو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fatimeh scoured the pots with sand and water until they gleamed.
فاطمه دیگها را با شن و آب سایید تا اینکه براق شدند.
The mechanic scoured his greasy hands with hot water.
مکانیک دستهای روغنی خود را خوب با آب گرم شست.
Flood waters entered the canal scouring out lots of mud and sand.
سیلاب وارد آبراه شد و مقدار زیادی گل و شن را با خود برد.
to scour a town for an escaped convict
در پی محکوم فراری شهر را گشتن
He scoured the town in vain for that medicine.
او بیهوده در شهر دنبال آن دارو میگشت.
He scoured through the plain like a wild rabbit.
در دشت مانند خرگوش وحشی میدوید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scour