گذشتهی ساده:
combedشکل سوم:
combedسومشخص مفرد:
combsوجه وصفی حال:
combingشکل جمع:
combsشانه، شانه کردن، جستوجو کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
شانه، شانهای، شانه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She washed and combed her hair.
موی خود را شست و شانه زد.
a plastic comb
شانهی پلاستیکی
combed cotton
پنبهی شانهخورده
to comb a house for a missing book
برای یافتن یک کتاب مفقود خانه را گشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comb