سومشخص مفرد:
screensوجه وصفی حال:
screeningشکل جمع:
screensپرده، پرده سینما، صفحه تلویزیون، صفحه نمایش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
غربال، دیوار، تخته حفاظ، تور سیمی، پنجره توریدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a screen of several trees
حفاظی مشتمل بر چندین درخت
a smoke screen
دیواری از دود
(از خطر یا جراحت) محافظت کردن
These trees will screen us against the wind.
این درختان ما را از باد حفظ خواهند کرد.
روی پرده انداختن، روی پرده سینما یا تلویزیون نمایش دادن
The film was screened recently.
این فیلم اخیراً روی پرده آمد.
غربال کردن، الک کردن، جدا کردن، حایل شدن
A low screen separated his bed from that of the other patient.
دیوارهی کوتاهی بستر او را از بستر بیمار دیگر جدا میکرد.
Moisture in the air screen out some of the sun's heat.
رطوبت هوا مقداری از حرارت خورشید را میگیرد.
To screen job applicants.
متقاضیان شغل را بررسی و گزینش کردن.
Women are screened for breast cancer.
زنان را از نظر سرطان پستان مورد آزمایش قرار میدهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «screen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/screen